توضیحات
کتاب شب صورتی؛ نوشته مظفر سالاری است. این کتاب روایت احساسات و عشق یک پسر نوجوان است که ناگهان درگیر احساسات شدید میشود و حالا باید خودش را مدیریت کند.
معرفی کتاب شب صورتی
اولین باری که قلبتان تندتر از همیشه زد، دهانتان خشک شد، و احساس کردید عاشق کسی شدهاید، چه زمانی بود؟ شخصیتهای داستان «شبصورتی» در سنین نوجوانی طعم، گَس آن را چشیدند، نوعی از التهاب و آرامش و شور و انرژی و اضطراب که ناگهان سینا و نگین را در محاصره خودش میگیرد .
اما اینکه چطور از پس تشخیص عشق و هوس برآمدند و افسار دلشان را به دست گرفتند، ماجرایی که مظفرسالاری با تکیه بر نگاه مهدوی خود در کتاب موفق «رویای نیمهشب» آن را مینگارد. داستان ما در شهر یزد و با ویژگیهای موقعیتی آنجا رقم میخورد و از طریق نشر معارف به کتابرسان آمدهاست.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
((هر کی در حدّ خودش، جلوهای از جمال الهی رو با خودش داره. همه ساختهٔ دست اونیم دیگه. شور عشق از همینه. این شور مقدسه، به شرطی که آلودهٔ هوا و هوس نشه. «یا أیُّهَا الانسَان! إنَّکَ کادِحٌ إلی رَبِّکَ کَدحاً فمُلاقِیه»؛ ای انسان! شک نکن که با تلاش و رنجی طاقتفرسا به سوی پروردگارت رهسپاری تا سرانجام ملاقاتش کنی.))
خواندن کتاب شب صورتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب شب صورتی
در تاریکی شب، شانه به شانهٔ هم قدم زدند. رامین هم گرمکُنش را پوشیده بود. ساکت بودند. سینا فکر کرد شاید نگین ماجرا را تعریف کرده و رامین از او دلخور است. از طرفی بعید میدانست نگین حرفی زده باشد. نمیدانست کجا میروند. برایش مهم نبود. میخواست قدم بزنند و ساکت بمانند. نمیتوانست درست قدم بردارد. حواسش را جمع کرد که جلوی پایش را ببیند و سکندری نخورد. فایدهای نداشت. تصویر نگین جلوی چشمانش بود. دستش را روی قلبش گذاشته بود و با لباس روشنِ خانه، ناباورانه و وحشتزده نگاهش میکرد. فکرش را نمیکرد در لباس خانه، آنقدر زیبا باشد! همیشه او را با روسری و چادر دیده بود. داشتند محله را دور میزدند. از خانهٔ خودشان که بیرون آمده بود، تصمیم داشت دربارهٔ آسمندلی با رامین حرف بزند. سید دو ساعت پیش توانسته بود با نگاه به قرآن، فکرش را بخواند. باورنکردنی بود! تصمیم داشت آن را با آبوتاب تعریف کند؛ اما عجیب بود که حالا هیچ رغبتی برای تعریف کردنش نداشت! دیگر هیچ چیز برایش مهم نبود؛ حتی آمدن یا نیامدنِ آبابا به خانهشان! خودش هم باورش نمیشد! فقط دوست داشت تا صبح با رامین قدم بزند؛ رامینی که برادرِ «او» بود. ناگهان به خود لرزید. رامین دست روی شانهاش گذاشته بود.
ـ ممنون که اومدی!
فهمید نگین حرفی نزده. معلوم بود که رامین از او دلخور نبود. خوشحال شد. پلک زد تا از گیجی و بُهتی که در میانش گرفته بود، درآید. نگین از ذهنش بیرون نمیرفت: صورتی وحشتزده، میان انبوه موهای تابدار و خرمایی. پشت سرش لامپی زردرنگ از سقف هلالیِ راهرو آویزان بود و تارهای اطراف سرش را طلایی نشان میداد. انگار مثل فرشتهای، هالهای از نور او را در میان گرفته بود! به رامین چشم دوخت. چقدر شبیه نگین بود! برای آنکه سکوتش آزاردهنده نباشد، پرسید: «طوری شده؟»
رامین سر تکان داد؛ یعنی نه.
ـ کجا میریم؟ قضیهٔ مأموریت چیه؟
رامین ادای فیلمهای پلیسی را درآورد.
ـ حالا هم در حال مأموریتیم. از این ور اومدیم که رَد گم کنیم.
کوچهها و میدان جلوی آبانبارِ ششبادگیری، خلوت و ساکت بودند. نسیم سرد، آدمها را جارو کرده و با خود برده بود. شبحی از بادگیرهای بلند و دهانهٔ آبانبار، در تاریکی به چشم میآمدند و نمیآمدند. رامین نگاهش کرد.
ـ مثل اینکه حالِت خوش نیست! اگه میترسی برگرد. خودم کارو تموم میکنم.
سینا دست پیش برد و انگشتان رامین را گرفت. قبلاً این کار را نکرده بود.
ـ نه… خوبم. حالا این مأموریته چی هست که ترس داره؟ نه میترسم، نه تنهات میذارم؛ حتی اگه بخوای تو این تاریکی، تا ته پلههای آبانبار بری پایین و جنها رو دونهبهدونه صدا بزنی!
رامین خندید و دستش را فشرد.
ـ برای همین خواستم تو همرام باشی، نه هیشکی دیگه.
به جایی رسیدند که خیابان دیده میشد. آمبولانسی آژیرکشان گذشت. به چپ پیچیدند. میرفتند که محله را به طور کامل دور بزنند. سینا گفت: «این وقت شب، توی این تاریکی و تنهایی، جون میده برای آواز خوندن!»
برای خرید کتاب شب صورتی
برای خریدکتاب کتاب شب صورتی میتوانید از قسمت بالای این صفحه، کتاب مورد نظر را به هرتعداد که مدنظر دارید به سبد خرید خود اضافه کرده و در نهایت با خرید آنلاین سفارش خود را ثبت و در کمترین زمان ممکن این محصول را دریافت کنید.
پشتیبانی محصولات
در صورت هرگونه سوال قبل از خرید و یا پیشنهاد در مورد این کتاب و یا نحوه ارسال، و یا سفارش دیگر کتاب های موجود در سایت میتوانید به پشتیبان آنی کتاب در پیام رسان ایرانی ایتا پیام بدهید.
مشاهده دیگر کتابها
برای مشاهده همه کتاب های آنی کتاب از جمله پکیج های مناسبتی و یا کتب در موضوعات مختلف میتوانید به لینک فروشگاه، بروید و با سیستم فلیتر فروشگاه و یا با جستجو براحتی کتاب مورد نیاز خود را پیدا کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.