توضیحات
کتاب نفس؛ لیلا دختری در آستانه جوانی است که با آداب و سنت های قدیمی خانواده دچار تعارض شده است. او درگیر یک رابطه عاشقانه یک طرفه شده و مورد سوء استفاده قرار می گیرد.
کتاب نفس بر اساس واقعیت و برگرفته از خاطرات خانم لیلا.غ است که نویسنده آن را تبدیل به یک رمان باورپذیر و قابل تجربه نموده است.
نویسنده سعی کرده در نگارش این رمان، ضمن وفاداری به خاطرات واقعی، از قدرت داستان پردازی خود برای ایجاد کشش بیشتر در روایت ماجراها و حوادث کمک بگیرد. رمان نفس رمانی با محوریت حجاب و اسلام است.
معرفی کتاب نفس
نفس، که بر اساس خاطرات لیلا. غ نوشته شده است داستان دختری است که در یک خانواده سنتی متولد شده است. اما حالا در میان سنت و مدرنیته گرفتار شده است. دل به عشق یکی از دوستانش باخته و رابطهای را با او آغاز کرده است ولی در این رابطه از او سواستفاده میشود و حالا اوست که باید برای سوالات بسیاری که در ذهنش، شکل گرفته است، پاسخ بدهد.
در بخشی از نوشتارهای کتاب نفس میخوانید:
بخاری ماشین را روشن کرد و آمد نشست صندلی عقب. من کمی کنارتر نشستم. از کنار چشم به بیرون نگاه کردم. همه جا تاریک بود وِ کسی در پارکینگ پارک نبود. دستم را گرفت، خواستم عقب بکشم که نگذاشت. محکم دستم را گرفت.
فکر کردم اگر اصرار کنم دستم را رها کند، ممکن است دلخور شود! حالا دستم را هم بگیرد، طوری نمیشود که. بعد فکر کردم خب اگر بعدش فقط به گرفتن دستم قانع نشد و بیشتر خواست چه؟ نه، مسعود چنین آدم هوسبازی نبود. خودش چندبار گفته بود فکر بدی درباره من ندارد و هروقت درباره ازدواج حرف زده بودم، او هم تأیید کرده بود
در همین فکر و حال و هوا بودم که متوجه شدم صورتش دارد به صورت من نزدیک میشود. نگاهش وحشی بود و دیگر داغی نفسش را هم حس میکردم. یک چیزی توی دلم جیغ زد: این بود چیزی که از عشق میخواستی؟! تا به حال اینطوری نگاهم نکرده بود؛ چشمانش برق میزد. دستم را گذاشتم روی سینهاش. هرچه زور داشتم، جمع کردم و پرتش کردم آن طرف. داد زدم: گمشو کثافت!
در ماشین را باز کردم که پیاده شوم. درباره من چه فکری کرده بود؟ مسعود با یک خیز، دست دیگرم را گرفت تا پیاده نشوم. گفت: لیلا، یک دقیقه صبر کن! گفتم: مسعود، دستم را ول نکنی به خدا جیغ میزنم! مسعود دستم را رها کرد و راه افتادم که بروم. صدای مسعود را از پشت رسم شنیدم که داد زد: جیغ بزن تا همه جمع بشوند! فکر میکین میترسم؟ یادت رفته چه کسی این رابطه را شروع کرد؟
چند لحظه مکث کردم، اما دوباره راه افتادم. اگر میایستادم یا برمیگشتم باید تا تهش را میرفتم. حالا که فقط با یک تلفن زدن به او، اینطوری بود، وای به اینکه الان برمیگشتم طرفش! دیگر شرافت و آبرویی برایم نمیگذاشت.
بغض داشت خفهام میکرد. برای چندلحظه نتوانستم از جایم تکان بخورم. خدایا، من با خودم چه کار کردهام؟! دیگر حتی نمیتوانم به کی ِ بگویم مسعود عوضی چه خیال بدی درباره من داشت؟ به خودش هم نمیتوانم اعتراض کنم.
خرید کتاب نفس
برای خرید کتاب نفس میتوانید از قسمت بالای این صفحه، کتاب مورد نظر را به هرتعداد که مدنظر دارید به سبد خرید خود اضافه کرده و در نهایت با خرید آنلاین سفارش خود را ثبت و در کمترین زمان ممکن این محصول را دریافت کنید.
پشتیبانی محصولات
در صورت هرگونه سوال قبل از خرید و یا پیشنهاد در مورد این کتاب و یا نحوه ارسال، و یا سفارش دیگر کتاب های موجود در سایت میتوانید به پشتیبان آنی کتاب در پیام رسان ایرانی ایتا پیام بدهید.
مشاهده دیگر کتابها
برای مشاهده همه کتاب های آنی کتاب از جمله پکیج های مناسبتی و یا کتب در موضوعات مختلف میتوانید به لینک فروشگاه، بروید و با سیستم فلیتر فروشگاه و یا با جستجو براحتی کتاب مورد نیاز خود را پیدا کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.